سایه گستر

روانشناسی,شعر,سرگرمی

داستانی بسیار زیبا و خواندنی!

با قلبی ملایم وحساس وارد میشوید وبا یک قلب سخت وبی احساس خارج میشوید...
 

سه ظرف را روی آتش قرار دادیم. در یکی از ظرفها هویج در دیگری تخم مرغ و در دیگری قهوه ریختیم و پس از 15 دقیقه:
هویج: که سفت و محکم بود نرم و ملایم شد

تخم مرغ که شل و وارفته بود سفت ومحکم شد دانه های قهوه در آب حل شدند و آب رنگ و بوی قهوه گرفته است. حالا فرض کنید آبی که در حال جوشیدن است مشکلات زندگیست . شما در مقابل مشکلات چگونه اید؟

مثل هویج سخت و قوی وارد مشکلات می شوید ودر مقابل بسیار خسته میشوید امیدتان را از دست داده وتسلیم می شوید. هیچ وقت مثل هویج نباشید..!

با قلبی ملایم وحساس وارد میشوید وبا یک قلب سخت وبی احساس خارج میشوید از دیگران متنفر میشوید و همواره تمایل به جدال دارید. هیچ وقت مثل تخم مرغ نباشید…!

در مقابل مشکلات مثل قهوه باشید. آب قهوه را تغییر نمیدهد. قهوه آب را تغییر میدهد. هر چه آب داغتر باشد طعم قهوه بهتر میشود…!

پس بیایید در مقابل مشکلات مثل قهوه باشیم ما مشکلات را تغییر دهیم. نگذاریم مشکلات ما را تغییر دهد.

از طعم قهوه تان لذت ببرید  منبع:zarbolmasal.com           

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت23:36توسط سارا | |

 

گل من، قلبت را، به خداوند سپار...

آن همه تلخی و غم، این همه شادی و ایمانت را...

گاهی از عشق گذر کن و دلت را، بسپار

به خداوندی که

خوب می داند گل من؛

سهم تو از دل چیست...!

گاه، دلتنگ شوی،

گاه، بی حوصله و سخت و غریب!

و زمانی را هم، غرق شادی و پر از خنده و عشق...

همه را، ای گل ناز، به خداوند سپار...

خاطرت جمع، عزیز! که عدالت؛ خصلت مطلق اوست...

گل نازم؛ این بار

چشم دل را واکن!

دست رد بر دل هر غصه بزن!

حرف هایت را، گرم و آرام و بلند، به خداوند، بگو...

عشق را تجربه کن!

حرف نو را این بار، از لب شاد چکاوک بشنو!

قطره آبی بچکان؛ بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!

گل من؛ در این سال؛ که پر از روز و شب است،

و پر از خاطره هایی تازه!

چشم دل را، نو کن

و شبیه شب و شبنم، غرق موسیقی باش!

لحظه ها، می گذرند، تند و بی فاصله از هم...

مثل آن لحظه که دیروز شد و

مثل آن روز که انگار، گلم؛

هرگز از ره نرسید...!

آری ای خوب قشنگ؛

زندگی، آمدن و رفتن نیست...

خاطره ها هستند، گاه شیرین و گهی تلخ و غریب!

بهتر آن است که در روز جدید،

فکر را نو بکنیم، عشق را، سر بکشیم

و دل تار غمین را

بنشانیم سر سفره نور،

خانه اش را بتکانیم و سپس

هر در و پنجره را، سوی چشمان خدا وا بکنیم...

روز نو، آمده است!

و بهار هم امسال، مثل هر سال از آغوش خدا، می روید!

کاش، این بار، گلم؛

با دل گرم زمین، عهد بندیم، دگر؛

قدر بودن ها را، خوب تر می دانیم...

و خدا را هر روز، از نگاه همگان می خوانیم...!

فاصله، بسیار است بین خوبی و بدی... می دانم!!!

ولی ای ماه قشنگ؛

آن چه در ما جاری است؛ این همه فاصله نیست!

چشمه گرم وصال است و عبور...

زندگی... می گذرد؛ تند و آسان و سبک...!

عاشق هم باشیم، عاشق بودن هم،

عاشق ماندن هم، عاشق شادی و هر غصه هم...

روز نو، هر روز است؛

فکر را، نو بکنیم...!

عشق را، سر بکشیم...!

زندگی؛

می گذرد...! تند و آسان و سبک!!!

 


 

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت23:33توسط سارا | |

 


ادامه مطلب

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت23:24توسط سارا | |